گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را

                 تا زمانی که به یک  "خـاطره"  تبدیل شود نمی‌فهمیم!

 

 

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:21 ] [ کوچولو ]

[ ]

 

 

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:20 ] [ کوچولو ]

[ ]

 

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:16 ] [ کوچولو ]

[ ]

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:13 ] [ کوچولو ]

[ ]

عاشقم، عاشق به رویت، گر نمیدانی بدان
سوختم در آرزویت، گر نمیدانی بدان
با همه زنجیر و بند و حیله و مکر رقیب
خواهم آمد من به کویَت، گر نمیدانی بدان
مشنو از بد گو سخن، من سُست پیمان نیستم
هستم اندر جستجویت، گر نمیدانی بدان...

گر پس از مردن بیائی بر سر بالین من
زنده می گردم به بویت، گر نمی دانی بدان
اینکه دل جای دگر غیر از سر کویت نرفت
بسته آن را تار مویت گر نمی دانی بدان
گر رقیب از غم بمیرد، یا حسرت کورش کند
بوسه خواهم زد به رویت، گر نمیدانی بدان
هیچ می دانی که این لاهوتی آواره کیست؟
عاشق روی نکویت گر نمی دانی بدان
عاشقم عاشق به رویت، گر نمیدانی بدان
سوختم در آرزویت، گر نمیدانی بدان

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:4 ] [ کوچولو ]

[ ]

كمي دروغ بگو پينوكيو ....

دروغ هاي تو قابل تحمل تر بود !

به خاطر کودکي بود و شيطنت ...
به خاطر اين بود که دنياي آدمها را تجربه نکرده بودي
که ببيني يک دروغ ، چه ها ميکند !!
اين جا آدمها دروغشان به بهاي يک زندگي تمام ميشود !
به بهاي يک دل شکستن ...
اينجا دروغ ها باعث مرگ عشق و اعتماد ميشود
اين جا آدم ها دروغ هاي شاخ دار مي گويند
بعد دماغ دراز خود را جراحي پلاستيك مي كنند !!!
اينجا آدمها عشق را با دست پس مي زنند
و با پا پيش مي کشند !
حيف از عشق که زير دست و پاست ….
كمي دروغ بگو پينوكيو ....

 

 

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:39 ] [ کوچولو ]

[ ]

ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ

این حسرت دریاست تماشا به چه قيمت.

يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل

گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت.

از مضحكه دشمن تا سرزنش دوست

تاوان تو را مي‌دهم اما به چه قيمت.

مقصود اگر از ديدن دنيا فقط اين بود

ديديم، ولي ديدن دنيا به چه قيمت .

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:37 ] [ کوچولو ]

[ ]

ﺍﺷﻚ ﻫﺎ ﻗﻄـﺮﻩ ﻧﻴﺴﺘﻨـﺪ !

ﺑﻠﻜﻪ ﻛﻠﻤـﺎﺗﻰ ﻫﺴﺘﻨـﺪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﻨـﺪ ....

ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃـﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ :

پیـﺪﺍ ﻧـﻤﻴﻜﻨﻨﺪ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ

ﻛﻪ ﻣﻌﻨــﻰ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤـﺎﺕ ﺭﺍ ﺑــﻔﻬﻤـﺪ ... !!!

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:36 ] [ کوچولو ]

[ ]

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم

چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گرده ایم
گواهى بخواهید، اینک گواه همین زخم هایى که نشمرده ایم!
دلى سر بلند و سرى سر به زیر

از این دست عمرى به سر برده ایم

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:34 ] [ کوچولو ]

[ ]

نامم را پاک کردی ...
یادم را چه میکنی ...؟

یادم را پاک کنی ...
عشقم را چه می کنی ..؟

اصلاً
همه را پاک کن

هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمی شود...
فقط بگو با وجدانت چه می کنی ..؟
شاید ... نکند آن را هم پاک کرده ای ...؟
نـــــــــــــــــــــه ... شدنی نیـــــــست ...
نمی توانی آنچه را نداشتی پاک کنی .......

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:32 ] [ کوچولو ]

[ ]

گاهی
آنقدر بدم می آید...


که
حس می کنم باید رفت!


باید
از این جماعتِ پرگو گریخت!


واقعا می گویم...

گاهی دلم می خواهد بگریزم
از اینجا!

حتی از اسمم! از اشاره، از حروف...

از این جهانِ بی جهت،
که مَیا، که مگو، که مپرس!

گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه
آشنا...

گوشه ی دوری گمنام،

حوالیِ جایی بی اسم...

بی اسمِ
خودم اشاره به حرف!

بی حرفِ دیگران، اشاره به حال!

بعد بی هیچ گذشته
ای...

به یاد نیاورم از کجا آمده؟ کیستم؟ اینجا چه می کنم؟

بعد بی
هیچ امروزی..

به یاد نیاورم، که فرقی هست، فاصله ای هست، فردایی
هست!

گاهی واقعا خیال می کنم،

روی دست خدا مانده ام!

خسته اش
کرده ام!

راهی نیست...

باید چمدانم را ببندم،

راه بیفتم...
بروم...

و می روم..

اما به درگاه نرسیده از خودم می
پرسم:

کجا... ؟!

کجا را دارم؟! کجا بروم؟!

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:31 ] [ کوچولو ]

[ ]

عشـــــق
اگر عشق باشد ؛

هم
خنده هایت را دوست دارد

هم
گریه هایت را ….

هم
شادی ات را دوست دارد

هم
غم هایت را …


هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ،
هم روز
های بی حوصلگی ات را…
هم دقایق پر ازدحامت را همراهی میکند ،
هم دقایق تنهایی
ات را …

عشـــــق اگر عشق باشد ،
هم زیبایی هایت را دوست دارد
هم اخم
هایت را در روزهای تلخی…
هم سلامتت را می پسندد ،
هم روزهای گرفتاری و بیماری
همراهی ات می کند …

عشـــــق اگر عشق باشد ،
با یک اتفاق ،
تـــو را
تعویض نمی کند ،
همراهی ات می کند تا بهبود یابی …

عشــــق اگر عشق باشد
،
هر ثانیه دستانش در دستان تــــــوست،
در سخـــتی و آســـانی …
تا
ابـــــــد ..

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:29 ] [ کوچولو ]

[ ]

خداحافظ همین حالا..

همین حالا که من تنهام..

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام..
خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید..
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید..
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت سادست..
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادست..
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها..
بدونی بی تو و باتو همینه رسم این دنیا..

 

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:29 ] [ کوچولو ]

[ ]


ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:17 ] [ کوچولو ]

[ ]

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 12:10 ] [ کوچولو ]

[ ]

من دل به غم تو بسته دارم ای دوست

درد تو به جان خسته دارم ای دوست

گفتی که به دل شکستگان نزدیکم

من نیز دلی شکسته دارم ای دوست

 

 

راه تو به هر قدم که پویند خوش است

وصل تو به هر سبب که جویند خوش است

روی تو به هر دیده که بینند نکوست

نام تو به هر زبان که گویند خوش است

 

 

مجنون و پریشان تو ام دستم گیر

چون دانی کز آن تو ام دستم گیر

هر بی سر و پایی دستگیری دارد

من بی سرو سامان تو ام دستم گیر

 

 

ای دوست قبولم کن و جانم بستان

مستم کن و از هر دوجهانم بستان

با هر چه دلم قرار گیرد بی تو

آتش به من اندر زن و آنم بستان

 

 

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 9:3 ] [ کوچولو ]

[ ]

به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم

به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم

به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم

به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم

به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید

به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را

چون نهری گوارا نوشید

به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت

به خاطر روی زیبای تو بود

که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند

به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود

که دست هیچ کس را در هم نفشردم

به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود

که حرفهای هیچ کس را باور نداشتم

به خاطر دل پاک تو بود

که پاکی باران را درک نکردم

به خاطر عشق بی ریای تو بود

که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم

به خاطر صدای دلنشین تو بود

که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست


ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 9:1 ] [ کوچولو ]

[ ]

 

 

 

ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 8:34 ] [ کوچولو ]

[ ]

دلم تنگ نیس ..............

دلم برات تنگ شده….. اما من… من میتونم این دوری رو تحمل کنم…

به فاصله‌ها فکر نمیکنم …… میدونی چرا؟؟ آخه … جای نگاهت رو نگاهم مونده ….

هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم…. رد احساست روی دلم جا مونده …

میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم ….. چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن….

حالا چطور بگم تنهام؟؟ چطور بگم تو نیستی؟؟ چطور بگم با من نیستی؟؟ آره! خودت

میدونی…. میدونی که همیشه با منی …. میدونی که تو ، توی لحظه لحظه‌های من جاری

هستی…. آخه تو ، توی قلب منی… آره ! تو قلب من….

برای همینه که همیشه با منی… برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی… برای

همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم… آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه… هر وقت حس

میکنم دیگه طاقت ندارم…. دیگه نمیتونم تحمل کنم… دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس

عمیق میکشم…. دستامو که بو میکنم مست میشم… مست از عطرت !!

صدای مهربونت رو میشنوم … و آخر همه ی اینها به یه چیز میرسم…..!

به عشق و به تو….. آره… به تو !! اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه… اونوقت تو رو نزدیکتر از

همیشه حس میکنم…. اونوقت دیگه تنها نیستم حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش

دارم.. به این تنهایی دل بستم… حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست… پر از یاد عشقه..

پر از اشکهای گرم عاشقونه !!

 

love 2 عکس های عاشقانه و رمانتیک


ادامه مطلب

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

] [ 8:32 ] [ کوچولو ]

[ ]

"شب مهتابی"

در یک شب مهتابی با چشمانی پر از شبنم بر روی غبار جاده ها نوشتم"دوستت دارم"

"تو خواب بودی"

در خواب شیرین و حتی من آرزو کردم : ای کاش ...

چشمان زیبای تو را میدیدم و تو دیدگان بی قرار مشتاق مرا...

 

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:29 ] [ کوچولو ]

[ ]

 

 - آرمیتی فرهادیان,ج ا س م ی ن ,باران راد,شانی ی,سارمن ادیب,منا آرامش,مـ ـ ـ ـ ـارشـ ـ ـ ـ ـال ج,

آشناهای غریب همیشه زیادند

آشناهایی که میایند و میروند

آشناهایی که برای ما آشنایند

ولی ما برای آنها...

نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشود

که همه روزی

آشنای غریب میشوند

یکی هست ولی نیست

یکی نیست ولی هست

یکی میگوید هستم ولی نیست

یکی میگوید نیستم ولی هست

و در پایان همه بودنها و نبودنها

تازه متوجه میشوی

که: یکی بود هیشکی نبود

این است دردی که درمانش را نمیدانند

و ما هم نمیدانیم

که آن یکی که هست کیست

و آن هیچکس کجاست

کاش میشد یافت

کاش میشد شکستنی نبود

کاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودن

خرد نشد.....

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:22 ] [ کوچولو ]

[ ]

"پنجره خیال "

تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی ... چه بگویم

وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای ...

اما...

بدان همیشه پشت پنجره "خیالم" برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد...

بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی...

و مرا در قلبت پیدا کنی!!!

 

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:19 ] [ کوچولو ]

[ ]

یه وقتایی آدم اونقدرتنهاست که آرزو داره یکیصداش کنه

حتی اشتباهی....................

 

tanha5u

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:5 ] [ کوچولو ]

[ ]

  روزی با خود فکر میکردم

                          اگر روزی او را نبینم شهر را به آتش میکشم

                                            اما امروز حاضر نیستم

                                   کبریتی روشن کنم که ببینم او کجاست

 

          tanha5u.غمگین ترین اهنگ های ایرانی

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:2 ] [ کوچولو ]

[ ]

شهـــامــت مــی خواهــد

ســـــرد بــاشــی

و گــرملبخنــدبزنـــی ..!

 

دانلود اهنگ غمگین ایرانی

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:1 ] [ کوچولو ]

[ ]

زیاد فرقی نڪرده . . .

خود خودشه   

فقط اونی که داره باهاش حرف میزنه

” من ” نیستم . . !!

 

tanha5u.blogfa.com

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 19:55 ] [ کوچولو ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه