چندیست که آشفته ام ای یار جوانم!

برگرد و از این حال پریشان برهانم

از قصّه ی چشمان تو دل کندن و رفتن

هرگــز نتوانم، نتوانم، نتوانم!!

 

**************************************

 

 

نالیدن از این فاصله ها کارِ قلم نیست

در خانه ی ما جز غم دوریِ تو غم نیست

افسانه نگو! چگونه دست از تو کِشم من؟

من عاشق چشمان تو ام! دستِ خودم نیست!!

 

**************************************

 

از تمام عشقمان، فاصله اش سهم من است

 

هرکجا می روم از قصّه ی عشقی سخن است

 

چاره ای نیست! به رویای تو عادت دارم!

 

این، همان سخت ترین قسمت عاشق شدن است!

 

**************************************

 

کاش می شد چشم خود را بر حقایق باز کرد

 

قفلِ غم را از تن سرد دقایق باز کرد

 

یادِ آن لحظه که او یک دم کنار من نشست

 

جمله ای گفت و گره از قلب عاشق باز کرد!

 

**************************************

 

 

 

ای کاش دلم بر تو عنایتی نمی کرد

 

عاشق شدنت به من سرایتی نمی کرد

مجنون اگر از قصه ی عشق من خبر داشت

از لیلی خود هیچ شکایتی نمی کرد!

 

**************************************

 

باز هم لحظه ی تلخ رفتنت فرا رسید

 

از تمام بودنت، چند غزل به ما رسید

 

باز من ماندم و عشقی که اسیرش هستم

عشق من معجزه ای بود که از خدا رسید!

 

 

[ دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:,

] [ 9:23 ] [ کوچولو ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه